ياسمين زهراياسمين زهرا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره
نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 7 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

❤❤ياس من زهرا❤❤

بهانه ای برای دریافت عکس از یاسمین

سلام خاله قربونت بشم.فکر نکنی من از روی حسادت به خاله هدی اومدم و دارم واسه عزیزم مطلب مینویسم.خب خاله منم دلم عکس اختصاصی میخواست مامانت گفته باید مثل خاله هدی زحمت بکشید مطلب تو وبلاگ بذارید تا یاسی بهتون عکس تقدیم کنه.منم دیدم فردا 21 آبانه سالگرد عروسی مامان و باباته از همین موضوع سواستفاده کردم که هم قبل از همه به مامان و بابا تبریک بگم هم شاید ی عکسی هم گیر من بیاد.آخه بین خودمون باشه خاله هدی همش به من پز میده.ی جورایی میخواد به من ثابت کنه که شما اونو بیشتر از من دوست دارید. اکه هم اینطور باشه واسم مهم نیس.مهم خودم هستم که عاشقتم.   راستی مامان ندا و بابا احسان تبریکات صمیمانه من و عم...
20 آبان 1390

یاسمین زهرا و آتلیه عکاسی

مدتها بود منتظر بودیم تا یک فرصت مناسب پیدا بشه و لباسای خوشگل یاسمین اندازش بشه تا بریم آتلیه و از دختر نازم عکسهای خوشگل بگیریم. از دو هفته پیش عکاسیهای شیراز رو زیر پا گذاشتیم اما اونی که دوست داشتم پیدا نمیشد چون یاسمین نمیتونس بشینه و فکر هم نمیکردم که به این زودیا بتونه بشینه!اکثر عکاسیها یه دونه خز پهن کرده بودن و بچه  رو خوابونده بودن روی اون و ... تا اینکه با یه تحقیق اینترنتی آتلیه عکس memo رو پیدا کردم رفتیم اونجا و خیلی از عکساش خوشم اومد و برا چهارشنبه18/8/90 ساعت 7 شب رزو کردیم. یه قاب 30*90 که 5 تا فیگور با 5 دست لباس مختلف بود رو پسندیدیم . یاسمین جون که اینروزها داره پیشرفت میکنه و حسابی شیطون شده با دیدن ف...
19 آبان 1390

تقدیم به خاله هدی

این عکسهارو تقدیم میکنم به خاله هدی که خیلی دوستش دارم . خاله خودم تنهایی نشستما! بقیه در ادامه مطلب... اینم یه خواب ناز خاله جون دوست دارم .     ...
18 آبان 1390

یاسمین زهرا و عیدیهاش

  یاسمین خانوم این روزها داره توی خونواده پدری و مادریش پادشاهی میکنه!!!!!!!!!! نمیدونین چه دست و پاهایی که سر یاسی شکسته نمیشه . سر بغل کردنش بوسیدنش و .... همش دعوان .اون میگه نوبت منه اون یکی میگه توبیشتر بغلش کردی و... انواع ادا ها و شکلکها و حرکات غیر موزون و کمی تا قسمتی موزون رو درمیارن تا خانوم خانوما یه لبخند نثار طرفداراش بکنه   و.... دیروز اولین عید قربان یاسمین کپل بود صبح اول رفتیم دست بوسی پدر جون و مادر جون  و عیدی یاسمین رو گرفتیم و قرار شد با مبلغی که لطف کرده بودن بریم و با سلیقه خودمون برا یاسی جون خرید کنیم. بعداز اونجا رفتیم سر کار باباجون آخه چند روز بود به خاطر مشغله زیاد کاری&nbs...
17 آبان 1390

خاطرات اولین باران زندگیت در نیمه پاییز (15/08/1390)

  بارون میاد جر جر پشت خونه ی هاجر هاجر عروسی داره دمب! خروسی داره یاسمین زهرا خانم، امروز اولین باران تقريباً درست و حسابی زندگیتو مشاهده کردی. سه چهار روز پیش آسمون بنده خدا یه تلاشهایی کرد يه چندتا قطره اي هم  از آسمون چكيد ولي خب، مثل اينكه باكشون خالي بود. آخه شمال، جنوب، شرق و غرب زودتر نوبت گرفته بودن و شيراز مثل همه چيز و همه وقت تا اومده بود بجنبه آخر شده بود. خلاصه دخمل خانم،‌ امروز بارون اومد. اونم نه از اين بارون الكي ها. فضا عشقولانه در حد هزار درصد، باد ميومد نه بابا نسيم ميوزيد از اونا كه تو فيلما عاشقا توش موهاشونو پريشون مي كنن و عشوه قشنگ ميان، بوي خاك نم شده و مردم سرمست و بارون نديده شهرمون و ... ....
16 آبان 1390

عيد قربان مبارك

نگارا عيد قربان است، قربانت شوم يا نه؟                   نگفتي يك دمي آيا كه مهمانت شوم يا نه؟ براي طوف كويت، جامه احرام بربستم                   گداي دوره گرد گوشه خوانت شوم يا نه؟   "خداوندا، دلم را قرباني نگار جانانت فرما." آمين يا رب العالمين     ...
15 آبان 1390

دلم هواتو کرده خوشگل خانم

نمی دونستم واقعاً‌ باید چی بنویسم. آخه دلم خیلی هوای یاسی زهرا رو کرده. دخمل خانم کپل با اون خنده های دلنشینش روزگارمون رو عوض کرده. گفتم بیام یه دو سه خطی بنویسم تا دلم خالی بشه. آخه وسط درس و مشق و پایان نامه نگاری که کار دیگه ای نمی تونم بکنم. امروز نی نی خوشگله به قول مامانش آفش بوده و اينجا نيومده به خاطر همين يه جورايي ريختيم به هم. الان كه اين مطلبو مي نويسم و ساعت 9 شبه، باباجون هنوز سركاره و مامان جونم نشسته بدون معطلي تند تند لباس براي نوه هاي خومزه اش مي بافه. خاله سارا و شوهرش هم اومدن يه سر بزنن. منم كه گفتم مثلاً دارم پايون نومه مي نويسم ولي فكرم يه جاي ديگه اس. راستي خانم كپل فردا شب عيده ها! اول كه عيدت مبارك، د...
15 آبان 1390

لباس زمستونه

هوا شبها دیگه سرد شده .لباسای زمستونیمو پوشیدم تا سرما نخورم. ببینید خوشگل شدم  و لباس زمستونه بهم میاد یا با لباسهای تابستونه خوشگلترم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...
13 آبان 1390

چه ماهیه این آبان

آبانماه برای خانواده مامانیم ماه عشقولانه ایه! ١٢ آبان سالگرد ازدواج سراسر پر از خیر و برکت مامان جون و باباجونمه، ١٦ آبان سالگرد ازدواج خاله سارا و عمو علیرضاست و ٢١ آبان هم سالگرد ازدواج مامانی و باباییمه. امسال تازه ٢٧ آبان هم روز زیباییه چون من نیم سالم میشه. حالا بیاین یه ریزه الکی با این اعداد بازی کنیم ببینیم چی میشه: ١٦ - ١٢ = ٤  ٢١-١٦ = ٥ ٢٧-٢١= ٦ اعداد بالا چنانچه گفته شد روزهای مهم خانواده مامانیم توی آبانماهه. جواب محاسبه های بالا که از حاصل کسر شدن رویداد قبلی از بعدی است عددی رو نشون می ده. بدین صورت که در ١٢ آبان (سال رو نمی گم) این خانواده ٢ عضو ابتدایی داشته، بعد در تاریخ ازدواج بعدی که ...
12 آبان 1390